به گزارش خبرگزاری حوزه در ایام هفته پژوهش به لطف الهی فرصتی فراهم شد تا با تنی چند از اساتید، نخبگان و کارشناسان حوزوی و دانشگاهی درباره مقوله پژوهش و مشکلات و مسایل مرتبط با آن به گفت و گو بپردازیم.
در همین راستا، پای صحبت های دکتر ابراهیم عبدی پور، رئیس دانشگاه حضرت معصومه(س) و از پژوهشگران برجسته رشته حقوق که عضو هیئت علمی دانشگاه قم است، نشستیم و به شکلی صریح و بی پرده درباره مهم ترین مشکلات فراروی پژوهشگران و به خصوص راهکارهایی برای گذر از این موانع و مشکلات، گپ و گفتی انجام دادیم که مشروح آن در ادامه می آید؛
برای آغاز بحث بفرمایید که از نگاه شما، پژوهش در کشور ما در حال حاضر چه جایگاه و منزلتی دارد؟
پژوهش از آن دسته مقولاتی است که به نظر می رسد شاید خیلی از ابعاد آن هنوز در جامعه ما یا شناخته نشده یا درست مورد توجه قرار نگرفته است.
به هر صورت آن چه مسلم است این که پژوهش در کشور ما از هر حیث که به آن بنگریم، جایگاه مطلوب خود را ندارد به ویژه از منظر لزوم سرمایه گذاری و تقویت منابع مالی و حمایت از نیروی انسانی که ما در این بخش با وجود نیازهای جدی، مشکلات عدیده ای داریم.
در برخی کشورهای توسعه یافته به عنوان مثال، ۵ یا ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی صرف مقوله تحقیقات و پژوهش می شود ولی متاسفانه در کشور ما درصد بسیار کمی از منابع مالی چه در بخش دولتی و یا بخش خصوصی صرف پژوهش می شود، تازه آن هم بعضاً جهت گیری های درست و شایسته ای ندارد.
به هر حال، باید آسیب شناسی در امر پژوهش در کشور ما انجام شود تا بدین وسیله، مشکلات احصا شده و راهکارهایی برای حل آن ها در نظر گرفته شود.
البته در گذشته بحث هایی مطرح شده و نظریاتی از سوی نخبگان و اساتید و کارشناسان داده شده و مهم این است که در عرصه عمل این ها مورد توجه قرار گیرد.
مهم ترین مشکلات فراروی پژوهش و پژوهشگران در مقطع کنونی چه می باشد؟
به نظر بنده، مهم ترین مشکل پژوهش در جامعه ما این است که یک فرد پژوهشگر با تحقیق و پژوهش، زندگی اش تأمین نمی شود و حال آن که باید فراغ بالی داشته باشد که روی کار علمی و پژوهشی تمرکز کند.
ببینید، پژوهش سه مرحله دارد؛ مرحله اول، طراحی تحقیق و پژوهش است. مرحله دوم، جمع آوری اطلاعات و داده ها و مرحله سوم، اندیشه ورزی روی آن هاست که در هر سه مرحله، فرد باید فارغ البال و بدون دغدغه و درسایه آرامش، روی اطلاعات اندیشه ورزی و کار کند تا محصول تلاشش بتواند پاسخ مناسب به سوالات و مجهولات جامعه باشد.
از این حیث متأسفانه خیلی از پژوهشگران کشور ما آن طور که باید و شاید فراغ بال ندارند. برخی پژوهشگران، دانشجویان و یا اساتید و اعضای هیئت علمی هستند که در کنار کار پژوهش، مشغولیت ها و دغدغه مندی های دیگری هم دارند، به طوری که گاه پژوهش برای آن ها جنبه فرعی پیدا می کند.
این مساله به کیفیت کار پژوهشی آن ها چه لطمه ای وارد می کند؟
طبعاً مهم ترین لطمه اش این است که آن ها تمرکز و دقت لازم و کافی را معمولاً ندارند. یک استاد اگر چند ساعت هم تدریس دارد، باید عمده وقتش صرف تحقیق و پژوهش شود و این که فرصت های مطالعاتی مناسبی داشته باشد تا بتواند بر غنای دانشی خود بیفزاید، ضمن آن که بر اساس آیین نامه هایی که وجود دارد اساتید دانشگاه قرار است در بخش صنعت و یا سایر بخش های جامعه، درباره مسایل و مشکلات، کار پژوهشی انجام داده و به این وسیله راهکار و راه حل ارایه دهند تا بدین واسطه، نقش دانشگاه در حل مسایل و مشکلات جامعه به درستی ایفا شود، اما خیلی از این موارد اگرچه در حرف و صرف ارایه طرح، خوب است اما در اجرا مشکل دارد و همان طور که عرض کردم مهم ترین مشکل از این جا ناشی می شود که بخش مهمی از پژوهشگران ما اساساً تمرکز و فراغ بال ندارند.
برعکس جاهایی که یک تیم پژوهشی با فراغ بال و حمایت های مادی و معنوی لازم روی یک موضوع کار کرده اند، معمولاً نتیجه و محصول کارشان خوب و اثربخش بوده است.
این که چرا بخش مهمی از پژوهشگران ما فراغ بال ندارند، مسایل معیشتی و درآمد در این قضیه، حرف اول را می زند. به پژوهشگر حق الزحمه مناسب و کافی داده نمی شود که وقت خود را به طور کامل صرف فعالیت های پژوهشی و علمی کند.
در برخی کشورها، ماه ها و بلکه سال ها یک پژوهشگر یا تیم پژوهشی روی یک موضوع به خصوص کار می کنند اما در کشور ما عمدتاً پژوهشگران به جهت آن که حمایت چندانی نمی شوند، کارهای دیگری دارند که شاید پژوهش در حاشیه دیگر کارها و فعالیت هایشان قرار گیرد، از این رو به شدت معتقدم که ایجاد انگیزه در پژوهشگران و حمایت های مالی و معنوی از آن ها بسیار مهم و کلیدی است
گذشته از مسایل مالی و حمایت دستگاه های متولی در این زمینه، به منظور ارتقای کیفی سطح پژوهش ها چه نکته ای به ذهنتان می رسد؟
مساله مهم دیگر، لزوم همکاری با پژوهشگر و یا تیم های پژوهشی است. با توجه به این که بخشی از فرآیند پژوهش ناظر به جمع آوری اطلاعات و داده هاست، متأسفانه در بسیاری از موارد، نه در بخش دولتی و نه خصوصی با پژوهشگر همکاری لازم صورت نمی گیرد.
موارد بسیاری داشته ایم که فرد در مقطع ارشد یا دکتری لازم بوده که برای کار پژوهشی به فلان سازمان، نهاد یا مؤسسه برود اما متأسفانه آن طور که باید و شاید با او همکاری نشده است.
حتی گاهی لازم است که به شکل میدانی، اطلاعاتی دریافت کند اما فرد را اصلاً به فلان مجموعه راه نداده اند، چه رسد به این که با او همکاری داشته باشند!
در این بین، خود فرد پژوهشگر، شاید بر اساس حدس و گمان، یک سری مطالب را به شکل ناقص جمع آوری کرده و خُب معلوم است که کار او بر این اساس، کیفیت لازم را هم ندارد، در حالی که اگر با او همکاری می شد، می توانست به منابع اصلی و دست اول دست یابد و به خوبی کارش را پیش ببرد.
به عنوان مثال عرض می کنم، چند سال پیش بنده، داور یک رساله دکتری بودم درباره قراردادهای نفتی که علی القاعده یک مورد به شکل عملی از قراردادهای نفتی ایران با کشورهای دیگر باید مورد استناد قرار می گرفت و حال آن که در آن کار پژوهشی اصلاً چنین چیزی وجود نداشت و دانشجو هم می گفت که در این زمینه اصلاً با او همکاری نداشته اند.
البته بنده نمی خواهم کاهلی طرف را توجیه کنم اما واقعیت آن است که خیلی از جاها با محققین و پژوهشگران و دانشگاهیان، همکاری لازم صورت نمی گیرد و حال آن که باید زمینه و شرایطی فراهم شود که دستگاه ها و نهادها با افراد پژوهشگر، همکاری و همراهی نمایند، به خصوص وقتی یکی از مسایل و نیازهای اصلی جامعه قرار است مورد پژوهش قرار گیرد، اهمیت این موضوع طبعاً بیشتر هم می شود.
برخی به غلط فکر می کنند که اگر همکاری کنند عیوب و نواقص سازمان و نهاد آن ها برملا می شود که تازه اگر این طور هم باشد در نهایت به نفع آنهاست چرا که زمینه ای فراهم می شود که به سمت رفع ایرادات سوق پیدا کنند.
شاید یکی از مشکلات جدی در عرصه پژوهش ناظر به این باشد که آن طور که باید و شاید از طرح های پژوهشی در کشور در مقام عمل استفاده نمی شود. نظر شما در این خصوص چیست؟
بله، متأسفانه در بسیاری از موارد همین طور است که شما می فرمایید. بعد از همه مسایل و مشکلاتی که پیشتر اشاره کردم، محقق و پژوهشگر به نتایجی می رسد که ممکن است در آن راهکارها و توصیه هایی هم باشد اما معمولاً این ها مورد استفاده مطلوب قرار نمی گیرد و جالب این که حتی آن دستگاه هایی که به پژوهشگر یا پژوهشگران، طرحی را محول کرده و به آن ها پول هم می دهند، در نهایت محصول پژوهشی در آن سازمان یا دستگاه، شکل دکوری به خود می گیرد و مثلاً به یکی از اشیای زینتی در اتاق رئیس یا معاون تبدیل می شود اما مورد استفاده عملی قرار نمی گیرد.
این در حالی است که عمر یک نفر یا چند نفر عملاً به هدر رفته و حال آن که باید در عرصه عمل، کاربستی داشته باشد و باید ارزیابی شود که آیا این نتایج به دست آمده از پژوهش می تواند گره گشای مشکلات و مسایل باشد یا خیر!؟
بسیاری از پایان نامه های ارشد و رساله های دکتری، و به طور کلی خروجی تحصیلات تکمیلی ما در رشته های مختلف، عملاً در کتابخانه های دانشکده ها و پژوهشکده ها بلااستفاده مانده و خاک می خورند و این در حالی است که برای هر رساله دکتری در کشور ما بیش از یک صد میلیون تومان حق الزحمه اساتید و دیگر هزینه های جانبی است به خصوص پژوهشی که نیاز به کارگاه و مواد اولیه و آزمایش های متعدد داشته باشد، حتی این رقم چه بسا به پانصد میلیون تومان هم برسد و لذا جای این سؤال و دغدغه جدی مطرح است که چرا این هزینه ها باید خرج شود و در نهایت به اندازه پانصد ریال هم استفاده از آن نشود!
این که استفاده نمی شود تالی فاسدش این است که منابعی هزینه شده و بهره لازم را نبرده ایم و ازسویی نیز پژوهشگران نشاط ندارند، چون پیش فرض ذهنی شان ممکن است این باشد که حالا پژوهش هم کردیم، به چه دردی می خورد؟
لذا آن انگیزه و اشتیاق در او به وجود نمی آید و حال آن که اگر فرد پژوهشگر بداند وقتی عمرش را می گذارد و هزینه می شود، کارش دیده شده و مثمر ثمر است، قطعاً با روحیه و انگیزه بهتری کار کرده و دردی از جامعه به این وسیله درمان می شود و از سویی دیگر نیز بر تلاش خود در جهت پیدا کردن و به روز کردن اطلاعات و یافته هایش می افزاید.
جناب آقای دکتر عبدی پور، به نکته درست و در عین حال تلخی اشاره کردید، این که بسیاری از پژوهش های صورت گرفته در کشور ما عملاً خاک می خورد. گذشته از این که متأسفانه بسیاری از پژوهش ها اساساً کاربردی هم نیستند، اما یک گلایه جدی به نهادها و دستگاه های دولتی و حاکمیتی وارد است و آن هم این که چرا این ها نتوانسته اند در بحث نیازسنجی مسایل کشور با حوزه دانشی و پژوهشی هماهنگ باشند و این که راهکار شما برای برون رفت از این معضل چیست؟
فرمایش شما کاملاً درست است. ما در زمینه پژوهش و از سویی بهره گیری از روش های پژوهشی باید بازنگری داشته باشیم.
پژوهشگران و اساتید و کارشناسان پژوهشی ما قبل از هر چیز باید به سمت نیازهای جامعه و حل مسایل و مشکلات حرکت کرده و رویکردشان کاربردی باشد.
البته لازم است که بخشی از پژوهش ها بنیادین و نظری باشد، اما به هر صورت عمده آن ها باید کاربردی و ناظر به نیازهای جامعه و کشور باشد. از این رو معتقدم که مساله محوری و حل مشکلات باید در دستور کار باشد.
ما در کشور از محیط زیست تا کشاورزی، از آموزش و پرورش و آموزش و عالی تا نهادهای فرهنگی و اجتماعی، از دولت و مجلس گرفته تا دستگاه قضایی و غیره، مشکلات و مسایلی داریم که در همه این ها نیاز به انجام پژوهش های قوی و کاربردی است.
این رویکرد باید اصلاح شود. البته بخشی از این مساله برمی گردد به طرز فکر و نگاه دستگاه هایی که باید برای انجام پژوهش تقاضا ایجاد کنند. برخی جاها اعم از نهادهای دولتی یا حاکمیتی، متأسفانه اعتقادی به انجام پژوهش به خصوص پژوهش های دانشگاهی و آکادمیک ندارند و این هم از جمله مشکلات جدی کشور ماست.
یعنی قبل از هر چیز باید باور و اعتقادی به ضرورت و اهمیت پژوهش وجود داشته باشد تا بعد بتوان قدم هایی در این زمینه برداشت. حتی در بین برخی مدیران دولتی این نگاه وجود دارد که پژوهش فایده ای ندارد و چیز تزئینی به شمار می رود.
این ها باید آسیب شناسی شده و راه علاجی برای آن پیدا شود، چه آن که بخواهیم یا نخواهیم، قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم، پژوهش زیربنای توسعه یک کشور است، البته همان طور که عرض کردم به شرط آن که کاربردی و ناظر به نیازها و مسایل اصلی باشد.
از سوی دیگر در محافل آکادمیک هم خیلی از اساتید دانشگاه ها، در موضوعات و سوژه های پژوهشی که به شاگردان خود می دهند، احساس می شود که بیشتر رویکرد رفع تکلیفی دارند تا آن احساس مسئولیت اجتماعی به این معنا که واقعاً برای حل مشکلات جامعه، کاری صورت گرفته و قدمی برداشته شود.
نکته تأسف بار دیگر این که چه در حوزه و چه دانشگاه- البته نه به صورت مطلق- پژوهش ابزاری برای اخذ مدرک شده و باید این رویه هم اصلاح شود، چرا که اگر این رویکرد وجود داشته باشد، کار رفع تکلیفی می شود و طبعاً محصول پژوهشی متوسط رو به ضعیف می شود و نمی تواند اهداف متعالی ما در بحث پژوهش را تأمین کند.
گاهی اوقات یک فضایی ایجاد می شود که حتی کسی که با علاقه وافر می خواهد کار قوی بکند، اطرافیان به نوعی او را از این کار باز می دارند و این البته مساله به فرهنگ عمومی جامعه ما و طرز فکرها بر می گردد که نیازمند اصلاح در این باره هستیم
در هر صورت باید عادت ها و نگاه ما تغییر یابد و می بایست در این زمینه درک و احساس مسئولیت اجتماعی در هر کدام از ما شکل بگیرد به خصوص کسانی که در حوزه های دانشی و پژوهشی به فعالیت می پردازند.
گفت و گو از: سید محمد مهدی موسوی